سلام.
سلام به گل پسری خودم.میدونم.چند وقتی نیومدم، شرمنده از روی دوستان هم شرمنده هستم .شما دوستان گلم چطورید؟
عرضم به حضور پسری خودم . این چند وقته همش به عروسی و نامزدی و تولد گذشت. تازه یه تولد دیگه هم هنوز داریم.واسه همین کلی وقتمون رو میگرفت.
یکی از این تولدها تولد آویتا گل بود که شما لحظه شماری میکردی واسه رسیدن به خونشون.کلی به هر دوتاتون و البته من خوش گذشت .با هم حسابی بازی کردید .عاشق هم هستید و همدیگه رو خیلی دوست دارید.توی تولد حسابی بادکنک بازی کردید.میوه و کیک به صورت چشم وهم چشمی کامل خوردید.و خلاصه که خیلی خوب بود .بعدا عکساش رو میذارم ببینی.
توی این مدت همچنان کلاس میری و اینقدر منظم شده که همسایمون به شما از الان میکه مهندس و البته شما هم حسابی خوشت میاد و میگی این اقاهه فقط همسایه خودمه.کلاسات هم خوب بوده و من در کل برای چیزهایی که یاد گرفتی راضی هستم از روند کارشون.هر روز کاردستی هایی رو که درست کردی میاری خونه و اونایی رو که میتونی اینجا نگه داری رو برات میذارم کنار تا خراب نشن و حالا هم ازشون عکس گرفتم.
قربونت برم که اعداد از 1 تا 10 رو هم به فارسی و هم به انگلیسی بلدی و هر جا ببینی سریع میخونی فقط برعکس میگی مثلا 23 رو 3 بعد 2 میخونی.نوشتن 1و 2 رو هم بلد شدی .
چهراشنبه که تعطیلی بود با خاله بابایی و مادر شوهر و.....کلا خانواده شوهر رفتیم چیتگر . دو عدد نی نی خوشگل داشتیم که یکیش به نام همه خیلی کوچول موچول بود اینم عکسش
اون یکی نی نی هم که از نی نی بودن در اومده اسمش زینب بود ولی شما بهش میگی زینت. شما تقریبا هم سن هستید و برای هم خیلی با هم جورید و حسابی با هم بازی کردید و هر جهیی که میرفتید همدیگه رو تنها نمیذاشتید.
دیگه فعلا چیزی یادم نمیاد.تا دفعه بعد خدا به همراهت پسر گلم.