پروژه اتاق نی نی
سلام .به گل پسری و دوستان خوبم.
شکر خدا خوبم و نی نی هم داره نهایت استفاده رو از روزای آخری توی دل مامان بودن رو میبره و چاق و چله میشه.
فقط 3 روز دیگه مونده .وای خدا باورم نمیشه .ولی دیگه نزدیک.دیگه کلافه از همه چیزم و میخوام که زودتر بغلش کنم.
کارای نیمه تمومم رو به آخر رسوندم و فقط چند تا کار کوچولوی دیگه مونده .یکی از بزرگترین پروژه هام که خیلی هم دوستش دارم .نقاشی قسمتی از اتاق حالا مشترک متین و نی نیه. که از روی طرح پتوش ایده گرفتم و روی دیوار نقاشی کشیدم.چون زیاد نمیتونستم سرپا باشم مجبور بودم که هر روز یه کمش رو کار کنم و واسه همین امروز تموم شد .خودم که تقریبا راضیم.میدونم ایراد زیاد داره ولی خوببببب.
دو تا کار نیمه تموم دیگه دارم. که یکیش دوختن پارچه چادر برای خونست و اون یکیش طراحی روی لیوانهاییه که برای مامانم انجامش میدم. البته یکدستش تموم شده و اون یکیش مونده که امیدوارم بتونم تا قبل اومدن نی نی تمومش کنم.
توی این شرایط .بابایی خوبم و میترا خواهر کوچیکترم متاسفانه آنفلانزا گرفتن و در حال استراحت هستن .دلم میخواست میرفتم پیششون و کنارشون بودم ولی میترسم مریض بشم .فقط تونستم چند ساعتی برم پیش خواهرم و زود برگردم .ایشالله زود خوب بشن.
از متین بگم. که حسابی داره توی خونه خوش میگذرونه.
چون اتاقش بوی رنگ میده .چند شبی هست که توی اتاق ما میخوابه و حسابی خوشحال.
برای چکاب اخرم بردمش بیمارستان .با این که اونجا خیلی معطل شدیم خوداروشکر بد قلقی نکرد و فقط از فضای بزرگ اونجا استفاده کرد و تا میتونست این طرف و اون طرف دوید.
جدیدا به اینترنت. مبگه(اینرتت)
چندروز پیش رفتیم با هم یه سر خونه عمش ولی دیگه نمیخواست با من برگرده خونه .میگفت میخوام شب بمونم. 9 نشده زنگ زده که به بابا بگو بیاد دنبالم بیام خونه.
از دستکش پوشیدن خیلی خوشش اومده توی خونه هم درش نیماره.
حالا بریم سراغ عکسا