متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

متین و مهبد

انتقال مطالب وبلاگ

1391/11/18 17:55
نویسنده : مامان مینا
1,385 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسری .

سلام به دوستای مهربون و همراه حالتون چطوره؟

ما که حسابی سرگرم این دو پسر هستیم .اینقدر این چند وقته وقتم پر شده که به خودم هم نمی رسم. با مهبد میرم حموم ، با مهبد و متین  غذا درست میکنم،با مهبد و متین میرم خرید. حتی با مهبد میرم دست به آب. خیلی خیلی شلوغه .اما خوب راضیم و خوشحال از داشتن فرشته های کوچولوم و خدا رو شاکرم.

یه تصمیم گرفتم .میخوام دو تا وبلاگ پسری ها رو یکیش کنم .آخه دیگه سخت شده همش این و رو اون ور میرم.ولی هنوز به عمل نرسیده.

بریم سراغ اتفاقات.

 عکس از قدیمای متین که از دیدنشون روحم تازه شد.

میسروسکوپ=میکروسکوپ

ماسه من= واسه من

بخ بخ شدیم=بدبخت شدیم

 گول میدم= قول میدم.

بجای گفتن یک بار (هی) مثلا میگه= هی هی نگو اینو به من، هی هی این کار رو نکن، هی هی دویدم.

 

کلمات جدید آقا متین که با این که درستشون رو میتونه بگه ولی بازم اینجوری بیانشون میکنه.

همچنان کلاس میره و البته بازتابش خیلی خوب شده و از وقتی که میاد خونه یه ریز در مورد چیزایی که یاد گرفته حرف میزنه.

یه روز با مهبد خوبه .روز دیگه..... میخواد نبینتش و بزارتش توی بالکن.

یه دفعه رفته بودیم با عمه بیرون خرید وقتی رسیدیم خونه مهبد بغل عمه بود آقا متین هم ترسید که نکنه یه وقت دادشش رو از دست بده با گریه و ناراحتی میگفت که بچمون رو بگیر مامان .بگیرش .نزار ببرنش .

توی خونه میخواد که همش بیدارش کنه.چون بیشتر وقتا مهبد خوابه و نمیتونه باهاش بازی کنه  حرصش در میاد و از عمد بالای سرش سروصدا میکنه و وقتی هم که مهبد بیدار شد میخنده.

یه وقتایی میگه مامان تو با مهبد حرف نزن .گوشا شو میگیرم صداتو نشنوه.

وقتی که بغلش میکنه کلی ذوق زده میشه و هی میخنده.

جایزه جدید براش خریدم اونم بازی انگری برد( پرنده عصبانی ) که این روزا پر شده توی موبایلا.

خیلی باحال .خودم که خیلی خوشم میاد وقتی باهاش بازی میکنم.کلی دوستش داره.

پنجشنبه گذشته یه روز خوب رو با بابایی مهربونش داشت آخه همسری نرفته بیود سر کار و حسابی با متین و مهبد بازی کرد.

حالا بریم سراغ مهبد

کوچولوی مامان دیگه حسابی با سروصداهایی که از خودش در میاره با اهالی خونه صحبت میکنه و ساعت هایی رو که بیداره به سروصدا کردن میگذرونه.

20 /11جمعه 2 ماهش تموم میشه و شنبه هم باید برای واکسن ببرمش مرکز بهداشت. ایشالله همیشه سالم باشه عزیز دلم.

حالا عکساش

مهبد و بابا رضا

 

وای مهبد بیدار شد .فعلا برم تا ببینم کی میتونم بیایم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نرگسی
3 اسفند 91 1:28
ای جونممممممممممممممممممممم عزیز دلممممممممممممممممممم چقدر خوردنی شده ماشالله هزار ماشالله


مامان علی مرتضی
15 اسفند 91 0:56
متین قیافش توی کوچیکی مث الانشه معمولن بچه ها تا بزرگ بشن صد شکل عوض میکنن ولی گل پسر ما همه جا ی شکله فداااااااااااااات بشم متین جان


حرف مرد که میگن یکیه همینه دیگه