متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

متین و مهبد

نوبت متینه.

1392/3/27 11:50
نویسنده : مامان مینا
1,304 بازدید
اشتراک گذاری

روزای متین هم میگذره پر از شادی و  البته گاهی غم که غمهای کودکانست. هر روز شیطون تر از روز قبل میشه و شیطنت هاش تغییر میکنه. بالای مبل و صندلی میره و میپره از روی تخت ما هزاران بار میافته و گاهی که چشمم به پاهاش میافته میبینم که چقدر کبودی رو پاهاش جا خوش کرده .اما این کبودی ها و درداش که گاهی خیلی زیادن باعث نمیشه که نپره .از روی هر چیزی که میبینه میپره، از روی مبل، میز، چهار پایه، پله، حتی مهبد ، از روی پاهای باباش. از روی متکا و خیلی چیزای دیگه .

سوال کردناش رو نگو که سر به فلک کم میارم اینقدر که سوال میپرسه .یه روز تعداد سوالاش رو شمردن 100 تا سوال کرد .بدون اغراق. خیلی هاش رو جواب دادم ولی خیلی هاش روهم نتونستم و تازه اون موقع سوال دیگه ای پیش میومد که چرا نمیدونم جواب سوالش رو....................

کار دستیهاش کامل و قشنگ تز از همیشه شدن .با وقار تر شده و البته فهمیده تر .فهمش خیلی بیشتر از سنش شده.

گاهی شیطون گولش میزنه و مهبد رو کمی اذیت میکنه.

توی زبون کم نمیاره و بخوبی جواب هر کسی رو میده.

دیگه دلش میخواد خودش بره خرید. و با پولای خودش که پس انداز کرده چیزای خوب بخره.

هنوز از تاریکی میترسه.

اینروزا زیاد بهم میچسبه و میگه مامان دوست ندارم حتی یک لحظه نبینمت .میخوام کنارت باشم.بعضی وقتا زل میزنه بهم.باباش که میاد تا یه دل سیر نگاهش نکنه نمیره سراغ بازیش. گاهی تا دم در دستشویی دنبالش میره و میگه بابا درو نبند میخوام ببینمت.

حسودیاش داره زیاد شده و خیلی بهونه میگیره .اما می دونم که میگذره.

اینم یه عکس قدیمی از گل پسرم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان سونیا
27 خرداد 92 12:51
ایول به این پسر وروجک که هر دم از مبلا بالا میره و همه پاهاش رو کبود میکنه خاله خوب انقدر بپر بپر نکن تا پاهات رو کبود کنی عزیزم
جانم به این پسر که حتی یک لحظه هم نمیخواد از مامانیش جدا بشه


مدل جدید دیگه خاله
الهه مامان یسنا
27 خرداد 92 15:36
دنیای این روزای متین خیلی شبیه دنیای اینروزای یسناست... مهربونیاش، ترسیدنش از تاریکی،سوال کردناش.. ببوس پسر مهربون و شیرین زبونمون رو




چشم حتما .شما هم گلت رو ببوس.


مامانی درسا
28 خرداد 92 1:48
عزیز دلم کوچیکاش چقده شبیه به الان مهبده ...... من فدای خودتو اون شیطونی هات اخمات زیاد حرف زدنات و البته حسودی هات گلم


مرسی خاله مهربون.
مامان مهراد
28 خرداد 92 11:49
سلام سلام خوبی وای این وروجک ما کپ داداششه ماشالله ایشالله هر دوتا شون همیشه سلامت باشند


قربونت .خوشحالم کردی عزیزم.
مامانی هدیه
29 خرداد 92 10:23
مامانی به این گل پسر ما سخت نگیر هنوز مونده تا مرد بشه


نه بابا یه پا مرد گل پسرم .
مامی امیرین
29 خرداد 92 20:31
وای اون خظهای اولت خیلی شبیه خصوصیات امیرحسین.
اونم اینقدر مبیپره که همه پاهاش کبود و نمیدونیم اصلا کی و کجا اینطوری شده!!!
دیگه مرد شده مامانی..دستش تو جیب خودش..


ایشالله همیشه تن گل پسرامون سالم باشه.
بعله اونم چه مردی
مامان کسری
6 تیر 92 0:53
سلام خاله جون ماشاا... چقدر بزرگ شدی عزیزم خدا حفظت کنه خیلی وقته سر نزدم به وبلاگت عشقم ولی قول میدم دیگه زود زود بیام به متین جونم سر بزنم

سلام خاله ما هم خوشحال شدیم.بازم سربزنید.