متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

متین و مهبد

قامت راست نی نی من

1392/8/6 15:17
نویسنده : مامان مینا
1,446 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر کوچولوی مامان .حالت چطوره گلم .خوبی؟ میدونی داری هر روز شیرین تر میشی. خواستنی تر میشی.دلم میخواد هر لحظه بخورمت.بس که شیرینی.شما دیگه به ندرت ساکت میشی .مگه وسیله جدید پیدا کرده باشی و مشغول کشف کردن باشی وگرنه مدام در حال (دددد، دادادا، اگه اگه، بابا، ماما، سس،) گفتنی یا این که از سر ذوق داری جیغ میزنی.اینروزات اینقدر باحالن که در حال انجام دادن هر کاری باشم بی اختیار وایمیستم و نگات میکنم.وقتایی که شبکه کارتون آموزشی میزاره یا این که دورا رو پخش میکنه اینقدر ذوقزده میشی که میری جلوی تلویزیون وایمیستی و با جیغ و داد دستای کوچولوی خوشگلت رو مدام روی میز میزنی.

یا یه وقتایی که وسیله ای دستت میاد برای کوبیدن روی میز چنان با هیجان و ذوق میزنی که مسخ تو میشم .وای که چه ناز میشی .تازه اون موقع خودت از ضربه هات میترسی و با هر ضربه مدام چشمت رو میبندی ولی همینطور جیغ میزنی.

توی ماشینتو نگو که دیگه نمیدونی چیکار کنی توی اون یک ذره جا بالا و پایین میپری و مدام جیغ میزنی و گاهی هم که جبغ ها جواب نمیده به معنای واقعی داد میزنی هر کی ندونه فکر میکنه دردت گرفته ولی در کمال تعجب میبینن که داری ذوغ از خودت در میکنی.بعضی وقتا که پنجره بازه و باد توی صورتت میخوره خیلی خوشت میاد و با این که یکم از نفس کشیدن توی اون شرایط میترسی ولی باز با هیجان صورتت رو میبری جلوی باد و باز هم جیغو داد میکنی.البته از نوع دهن بسته.اینجور وقتا مدام می گی(ددددددد) چیگر صداتوکه ماهه ماه.

یک اتفاق خیلی خیلی مهم برات افتاده میدونی چیه. خودت بتنهایی وایمیستی .البته بلند نمیشی ولی وقتی کنار من ایستادی چند دقیقه ای میتونی بدون کمک تعادلت رو حفظ کنی .آخ که جه ذوقی من میکنم .از هیجان نمیدونم چی کار کنم .اگه کسی پیشمون باشه مدام بهش میگم (ببین ببین ، مهبد وایستاده) و اون شخص هم انگار که اتفاقی نیفتاده با خونسردی کامل میگه(نازی) ولی من خیلی خوشحالم خیلی زیاد .انگار بار اولمه که میبینم .انگاری این من نبودم که 6 سال پیش برای ایستادن متین چقدر خوشحال و سرمست شده بودم.وای که چه زود گذشت .چه روزای دلنشینی هستن اینروزا .دوست دارم ازتک تک ثانیه هاش استفاد کنم .مثل زمان متین.برای متین هم اینقدر ذوق داشتم که نگو به هر کسی که میرسیدم میگفتم و اگه دوباره میدیدمش بازم میگفتم .گاهی چندبار به یک نفر میگفتم که متین چه کار کرده و اونم خسته میشدو می گفت( ای بابا تو هم خودتو کشتی با بچت) ولی چمیدونست که من چه حالی دارم .الان دوباره همون جوری شدم .دوست دارم جار بزنم که مهبدم داره وایمیسته.عکسشم گرفتم ولی بعد میذارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامی امیرین
17 شهریور 92 13:10
مینا جون.حس مادری برای بار دهم هم که باشه باز شیرین و ناب...
اینقدر با ذوق برای دیگران از کارهاشون تعریف میکنیم که فکر میکن حتما دیوانه ایم!!!!
عشق کن با پسرات و شاد باش.



مرررسی عزیزم.
مامان علی مرتضی
17 شهریور 92 21:06
عزیز دلم چ خوب پس واسه بچه دوم هم مث بچه ی اول ادم ذوق داره
منم که خودت بهتر مطتالبمو خوندی از تک تک کارای علی مرتضی برای بقیه باکلی ابو تاب حرف میزنم وگاهی کلافشون میکنم
خوشحالم که می ایسته خدابرات حفظش کنه ماشالله به این نی نی زرنگ


مرسی .انگاری همه مامانا اینجورین
مامان علی مرتضی
17 شهریور 92 21:07
خصوصی

می آیم.
مامان علی مرتضی
17 شهریور 92 21:42
مینا جان ی کمکی ازت خواستم خواهر شوهرم ازم ی کتاب خواسته که اینجا وتوی نت پیدا نکردیم
منم پز شما رو دادم که من ی دوست دارم تهرانه شاید براتون پیداش کنه.
اسم کتاب (گریت روی
پارچه سارا ناز)نویسنده فاطمه راغب
البته تو رو در باسی نمونی هاااا
اگه برات مقدور نیست یا کتابفروشی های معتبر از خونتون دوره بخدا راضی به زحمت نیستم نهایتش میگم از خونشون دوره ونی نی کوچولو داره ونمیتونه بره
فقط برام بپرس ببین قیمتش چنده
بهم خبری بده تا هزینش وپول پستشوبرات بفرستم ممنونم عزیزم


بذار بپرسم اگه پسدا کنم زودی خبر میدم.
مامانی هدیه
19 شهریور 92 12:04
ماشالا به این پسر
ایشالا زودتر راه بیفته که خوشحالیتون تکمیل بشه


ایشالله