متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

متین و مهبد

مادرانه هایم.

1392/8/6 15:17
نویسنده : مامان مینا
2,021 بازدید
اشتراک گذاری

صبح وقتی چشم باز میکنم صورت خندون و فوق العاده هیجان زده مهبد رو میبینم که با انرژی وصف نشدنی داره بالا و پایین میپره و منو باباش رو با خودش همراه میکنه.آخ که چه شیرینه .خواب رو از سرم میپرونه حتی اگه دیر خوابیده باشم .از همون اول صبح شروع میشه .خنده ها و گریه ها و نق زدن ها.ولی.... همشو دوستدارم دلم نمیخواد هیچ کجای دیگه میبودم .دوتا کوچولوی نازدارم که با تمام سختی ها وقتی خنده نازشون رو میبینم دنیام بهشت میشه.مهبد که سیر میشه میره سراغ بازی ولی هراز گاهی سرک میکشه تا ببینه که من هستم یا نه.وقتی آهنگی از تلویزیون پخش میشه هر کاری داشته باشم میزارم کنار و با مهبد که بغلمه شروع میکنم به بالا و پایین پریدن بعدش پام درد میگیره ولی بقدری مهبد توی اون لحظه ها شاد میشه و میخنده که همه دردای دنیا برام هیچ میشه .هر بار که نگاش میکنم .حس میکنم قلبم داره از جاش کنده میشه.حس عاشقی چه حس خوبیه .عاشق این فرشته هابودن چه نعمتیه.وقتی بهش میگم که دوستت دارم با تمام وجودش میخنده و بهم میگه که اونم منو دوست داره و این چقدر شیرینه.وقتایی که پیش میاد که جایی غربیه میبینه تمام صورتش رو میبره توی وجودم و تا جای که امکان داره قایم میشه و من عاشق اون لحظه ام که با دستم صورتش رو میگیرم و میگم که نترس من باهاتم.

متین .متین رو بگو که وقتی از کلاس میاد تا بهش نگم خوش اومدی تو نمیاد و گاهی که کلمه صفا آوردی رو یادم میره برام تکرارش میکنه تا منم براش بگم .دوست داره که کاردستیش رو پشتش قایم کنه تا من هدس بزنم که چیه.وقتایی که توی بغلم میگیرمشو غرق بوسش میکنم بهم میگه مامان بسه ولی وقتی که میره چند دقیقه بعد خودش برمیگرده و می خواد که دوباره همون کارا رو انجام بدم.مثل این دخترهای تازه عاشق شده نمیتونم ببینم که کسی رو بوس میکنه و حسودیم خیلی گل میکنه و اونم برای این که منو بی نصیب نذاره تندی میاد و یه بوس خوشگل بهم میده .

تازگیا یاد گرفته وقتی بوسش میکنم یه ضربه میزنه روی دل و میگه بوست رو گذاشتم توی قلبم وای که چه حالی میده.الان که کلاس رفته دلم واسش تنگ شده .دوست دارم زودتر ظهر بشه وبیاد.

مهبد هم که میخوابه همی حس رو دارم انگار که گمشون میکنم دوستدارم زودتر بیادر بشن و بیان بغلم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

فاطمه
17 شهریور 92 10:47
سلام اگه دوست دارید واسه فرشته کوچولوتون کلیپ از عکساش درست کنید و همچنین یه کتاب از عکساش به من یه سربزنید منتظرم
مرجان مامان آران
17 شهریور 92 11:44
اخی عزیزممم
ایشالا خدا 2 گل پسر خوشگل شیطونتو حفظ کنهه برات


ممنون خانمی. همچنین برای شما
مامی امیرین
17 شهریور 92 13:13
کاملا" درکت میکنم.
خط به خش حرفهای دل من...
منم به جز با اینا بودن هیچی برام قشنگ نیست!
راستی مهبد دیگهمهد کودک نمیره؟!!


چرا .ولی مریض شد چند روزی خونه نشینه.
مامان علی مرتضی
17 شهریور 92 21:03
سلام مینا جان خوبی؟پسرا خوبن؟

وا وا وا چ شیرین کاری هایی

بعد بوس میزنه رو دلش ماشالله چ باهوش

بخدا امروز بیادتون بودم گفتم علی مرتضی رو ببرم از بیرون بهتون زنگ بزنم وببینی چطوری میحرفه برات

به مهبد میگه مهبت






سلام عزیزم ما خوبیم ممنون.

آره دیگه پسمل ما هم اینجوریه.

هر موقع تونستی زنگ بزن .مشتاقم برای صدای گل پسرو البته خودت


بهار مامانه برسام
17 شهریور 92 22:42
سلام خانمی
فدات شم منکه کاری نکردم گلم
خدا رو شکر که حال نی نی گلتون خوب شده و باز تونستم یه کوچولو مثبت باشم
آره خانمی نعناع و نبات حرف نداره هر وقت برسام سردیش میکنه فوری میدم بهش خوب میشه
خدا نکنه ناز گلاتون مریض بشن ولی کار خوبی کرده بچه ها زود سردیشون میکنه و نعناع و نبات آبیه رو آتیش
ممنون که به ما سر زدی و خیلی خوشحالم کردی خبر خوب شدن نی نی جون عزیزتون رو بهم دادی،هرچند با تاخیر

منم ممنون.
مامان آروین (الهه)
18 شهریور 92 16:35
سلام عزیزم
چه گل پسرای نازی دارین خدا حفظشون کنه


ممنون خانمی.
الهه مامان یسنا
19 شهریور 92 11:53
آخی چه حس قشنگی داری با دردونه هات. منم با یسنا زندگی میکنم مینا جون. وقتی میخوابه دلم میخواد زود بیدار شه و دوباره شیطنتهاش رو شروع کنه.مرسی که ما رو هم سهیم کردی


مرسی عزیزم.
مامانی هدیه
19 شهریور 92 12:02
وایییییییی چه مامان مهربونی خوش به حال این فرشته ها با این مامان خوب و مهربون


ممنون عزیزم شما هم مامان خوبو مهربونی هستی .البته همه مامانا خوبن.
مامان یگانه زهرا
24 شهریور 92 15:08
عزیزم انشالله این حس قشنگت با شادی و سلامتی همیشه و همیشه زندگیتو شیرین و شیرینتر کنه


ممنون خانمی
سودابه
31 شهریور 92 13:51
آپم با خبر یک حادثه[اوه


وای چی شده .رمز رو یادم نیست .برام بذار لطفا.
سودابه
1 مهر 92 18:17
معذرت میخوام نگرانتون کردم. بفرما خصوصی
مامان سونیا
24 مهر 92 4:25
صدای پای عید می آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند. عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است این عید مبارک
سودابه
26 مهر 92 0:34
حاجیان جمعند دور هم همه پس کجا رفته حسین فاطمه حاجیان رفتند یکسر در منا پس چرااو رفته سوی کربلا او به جای موی سر، سر میدهد قاسم و اکبر و اصغر میدهد سعی حج او صفا با خنجر است مروه اش قبر علی اصغر است عید بر شما مبارک
مامانی درسا
26 مهر 92 2:34
الهی .... مینای عزیزم عاشقانه هاتون مستدام و شادی و خوشحالی تون همیشگی و سلامتی تون ابدی ..... ببوس گل پسرا رو


مرررررسی