متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

متین و مهبد

مریضی

1392/11/10 17:00
نویسنده : مامان مینا
1,634 بازدید
اشتراک گذاری

اینروزا خبری از شیطتنهای گل پسرانم نیست .میدونید چرا ؟؟؟؟

چون اول متین آنفلانزا گرفت بعد هم مهبد رو دچار کرد.

دوشنبه عصر بود که از کلاس زبان اومدیم خونه .یهویی متین شروع کرد به ناله کردن که دستش درد میکنه .منم اول فکر کردم که شاید روی دستش افتاده باشه ولی وقتی بهش دست زدم دیدم داره از تب میسوزه .سریع رفتیم دکتر .تا مطب دکتر هم یه ریز گریه میکرد .آقای دکتر هم بهش 4 تا آمپول داد که دوتاش رو همون موقع زدیم و 2 تای دیگش رو فرداش .شب هم که اومدیم خونه فقط خوابید و حسابی عرق کرد اونقدری که تمام لباساش و تختش خیس شد.ولی خوب خیلیتاثیر داشت و حالش رو بهتر کرد ولی حالا باید 4 روز خونه بمونه واسه همین خونه نشین شدیم .از روز دوم مهبد شروع کرد به نق زدن هایی که در ظاهر بیمورد بودن ولی بعد از بررسی متوجه شدم که بله شاه پسرم هم سرماخورده ولی خداروشکر خیلی خفیف تر بود وحالا هر دوشون در حال استراحتن .منم این وسطا فقط هی جمع میکنم. توی روزای مریضی انگاری کارا صد برابر میشه .و هر چی انجام میدی تمومی نداره .دو روز دارم از گردن درد میمیرم. هر چی هم با روغن ماساژ میدم فایده نداره.دلم لک زده واسه جیغ و دادای دوتا داداش که دنبال هم از این سر اتاق میدوییدن تا اون سر اتاق. دوست دارم باهم دعواشون بشه و مهبد بخواد متین رو گاز بگیره و متین هم با جیغ بلند منو خبر کنه.با این که خطرناکه ولی دلم میخواد مهبد از مبلا بالا بره و من هی بیارمش پایین و اونم از این کار لذت بره و غش غش بخنده.خدا کنه زودتر حالشون خوب بشه تا شادی بخونمون برگرده .دلم پر از غصه شده .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان آیدین
12 بهمن 92 1:09
سلام خاله مینا خوبین خدا بد نده ایشالله که زودتر خوب بشن منم انفلانزا گرفتم . خدا روکشر الان خوبیم. ان شالله شما هم زود خوب میشید.
مامانی درسا
13 بهمن 92 1:30
ای وای انشاالله بزودی دوباره خونتون پر میشه از سرو صدای گل پسرا و شیطنت شون و داد وبیداد مامان مینا که ای وای چقده سرو صدا میکنید ....... همیشه سلامت باشین آره خدا روشکر الان همونجوری شدیم.دوباره پر از شادی و سر و صدا
مامان بهاره مامان امیرمحمد
13 بهمن 92 11:10
ای بابا خدا بدنده گل پسرها آخی چقدر سخته خواهر دوتایی باهم بیمار شدن انشاءا.. که هرچه زودتر خوب بشن و همیشه سلامت باشن این بیماری فقط باید مایعات بخورن و متأسفانه بچه ها وقتی بیمار میشن اشتها هیچی را ندارن طفلی مامانا چقدر زحمت می کشن قربون عزیزم اره راست میگی خوردنشون سخت میشده .ولی خوب خدا روشکر خوب شدن.
مامان بهاره مامان امیرمحمد
13 بهمن 92 11:12
عزیزم امیرمحمد دیگه تا 1 سالگی شیر خورده ولی دیگه شیر پاستوریزه میخوره در ضمن دکتر کرمانی میگه مادران شیرده هم می تونند رژیم بگیرن بشرطی که به توصیه های دکتر خوب گوش کنند و عمل کنند مشکلی براشون پیش نمیاد رژیم دکتر که خیلی عالی بود من خیلی راضی هستم هنوزم تا عید ادامه داری از چاقی راحت شدم الان خوب شدم فقط اضافه وزنم کمه که برگردم به حالت خوش تیپی حتما همینطور میشه.
سودابه
13 بهمن 92 21:41
سلام و صد سلام دخملم خوبین الحمدالله. ال وعده وفا ببین نازنینم اومدم بازدیدتون رو پس بدم البته لی لی چون هنوز پام جوش نخورده موندم اگر جوش نخوره به هر جهت مادر که باشی حتی اگر وبلاگی همیشه دلت برای بچه هات می تپه و هر جور شده میری خونه اشون ولو با یک پا و لی لی دوستتون دارم بسیار زیاد وای از این بیماری جدید که متین و مانی ما هم گرفتن و گوشت تنشون آب شد بچه هام.خدا پدر پدر جون رو بیامرزه که کل امور متین رو متقبل شد.تا حالش بهتر شد . ان شاالله زود خوب میشن پس گل گلیام سلام وصد سلام .میرسم خدمتتون.
مادر امیرین
14 بهمن 92 9:40
آخی..ایشالا خوب بشن.. خیلی سخت مریضی دو تا بچه با هم.. مثل چند هفته پیش ما..دل منم لک میزد واسه دعواشون... ایشالله هیچ بچه ای مریض نشه و از همه بدتر مادرش مریضیشو نبینه
مامان بهاره مامان امیرمحمد
14 بهمن 92 12:50
آفرین به این مامان با فکر مامی ها علاوه بر اینکه باید مهربون و کدبانو و با سلیقه با شعور و باایمان باشن خوش تیپ و به روز هم باشن که بچه ها از همه نظر به مامانشون افتخار کنند خوش تیپی هم یکی از واجبات زندگی ما خانمهاست قربونت برم
مامان بهاره مامان امیرمحمد
14 بهمن 92 12:56
خصوصی داری عزیزم زودی میرم.
خاله مونا
14 بهمن 92 15:48
عزیزم ..... ایشالا زودی دوباره شیطون میشن و دلت میخواد 5 دقیقه آروم بشینن تا تو استراحت کنی. خدا حفظشون کنه مرسی خواهر گلم .ان شالله
مامان بهاره مامان امیرمحمد
15 بهمن 92 10:04
مینا جون خصوصی دارید
مامان علی مرتضی
15 بهمن 92 22:04
ای وااااااااااااای چ بد انشالله زودی خوب میشن. راستی خوشحالم که چند روزیه هواتون خوبه ولی الان برفی شده
سودابه
16 بهمن 92 18:49
سلام عزیزم بدینوسیله از شما و نی نی نازتون برای شرکت در جشن تولد آقا مانی نوه دلبندم دعوت به عمل می آید امید است با تشریف فرمایی خود رونق جشنمان را دو چندان کنید. منتظر قدوم سبزتان هستیم. اسپیکر ها روشن چشم .حتما حتما.
الهه مامان یسنا
18 بهمن 92 13:24
ایشالا دیگه تا الان حالشون خوب شده و دارن همین کارایی رو میکنن که دلت براشون لک زده بود... خوب ده بود ولی دوباره مریض شده متینم
مامان بهاره مامان امیرمحمد
20 بهمن 92 11:48
مینا جون معلومه که دیر نشده چون هوا سرد شده در ضمن تا عید هم هوا سرد و گرم میشه امسال کمی استفاده می کنید عوضش سال دیگه انشاءا.. تا هوا سرد شد یه شال و کلاه خوشگل دارید که استفاده بکنید قربونت برم عزیزم.
مامان بهاره مامان امیرمحمد
26 بهمن 92 9:48
نظر خصوصی دارید
مامان بهاره مامان امیرمحمد
27 بهمن 92 15:01
ممنونم عزیزم از لطفتون نه بابا خواهش می کنم من تجربه خودم را میگم و میدونم که جواب میده با همین روش چند نفر هم به راه انداختم همکارم و مامانم و دخترداییم و عروس داییم
❤طراح دردونـــه تـــم ❤
28 بهمن 92 19:44
سلام به شما دوست خوبم دوست داری قالب وبلاگ با عکس نی نی نازت داشته باشی ؟ دوست داری بالابر وبلاگ با عکس نی نی تون داشته باشی ؟ دوست داری لوگو و صفحه ورودی داشته باشی با عکس نی نی تون؟؟؟ سال نو هم که نزدیکه کلی لیست توی نوبت دارین باید براشون تقویم طراحی کنم اگه شما هم دوست داری برای سال نو تقویم با عکس کوچولوی دلبندتون داشته باشی حتما بیا پیشم توجه داشته باش کار هایی که دیگر طراحان درست میکن مقابل خدات و کار های ما غیر مقایسه شدنیه منتظر حضور گرمت هستم
مرجان مامان آران و باران
29 بهمن 92 23:21
ای بابا خدا بد نده عزیزم ایشالا همیشه سالم و صحیح باشید دوستممممم ببوس گل پسرای نازتووووووووووو ممنون عزیزم.