بوی تابستون میاد
تمام شد .بالاخره روز آخر پیش دبستانی متین رسید. خیلی ذوق داشتی برای جشن امروز .منم بهترین لباست رو تنت کردم و راهیت کردم برای روزی مهم .1 سال گذشت .از اولین روزی که تو برای اولین بار روپوش تنت کردی. چه زود رفت .حالا دیگه مهرماه میشی بچه مدرسه ای.چه حس باحالی .یاد خودم می افتم توی اولین روز مدرسم و ذوق خریدن روپوش مدرسه .نمیدونم توهم همین حس رو خواهی داشت یا نه .اما امیدوارم دوره مفیدی توی زندگیت باشه عزیز دلم.
از این روزهات بگم که بالاخره تونستم دوچرخت رو ببرم برای تعمیر و حالا شما میتونی بعدازظهرا بری تمرین دوچرخه سواری آخ که چه هیجانی بهت دست میده از سوار شدن دوچرخه .خیلی خیلی دوچرخه سواری رو دوست داری.
دیروز برات یه کرم پیدا کردم از اون سبزا که برگ میخورن. اصرار کردی که ببری پیش دبستانی .منم قبول کردم .میخواستی توی شیشه ببری که همه ببینن ولی چون خطرناک بود برات گذاشتم توی ظرف پلاستیکی ولی شما گفتی که کسی نمیتونه ببینتش که واسه همین قهر کردی که نمیبریش ولی وقتی اصرار منو دیدی قبول کردی و همون جوری بردیش مهدت .نمیدونم الان سالمه یا زیر دستای شما وروجکا له شده.
مثل همیشه بعد کلاس که میای کلی با هم کشمکش داریم سر در آوردن لباسات .
این روزا علاقه شدید پیدا کردی به تمیز کردن خونه طوری که اگه اجازه ندم خیلی ناراحت میشی و گریه میکنی. من دیگه تمیز کاری و در واقع گرد گیری یکیسری وسایل رو بهت یاد دادم و شما هم خوشحال انجامش میدی .
اینجا مهبد هم بهت کمک میکنه
از سفره جمع کردن بدت میاد ولی خیلی دوست داری اتو بکشی.
از خونه مرتب کردن خوشت نمیاد چون هر بار بع جمع کردن اسباب بازی ها مهبد تندی میاد و اونا رو وسط حال پخش میکنه.شما هم جیغت در میاد
من هر روز ورزش میکنم و شما هم پا به پای من ورزش میکنی و اگه اون روز یادم رفته باشه یادآوری میکنی که مامان بیا ورزش کنیم..
همچنان در مورد مرگ حرف میزنی هر بار هم جدید و نظریه برای نمردن میدی .نمیدون کی با این موضوع کنار میای.
حالا مهبد خان.گل پسر شیطون بلا 30 بار بالای میز ناهار خوری میره اونم در یک روز .خیلی دوست داره روی وسایلا راه بره .
کلماتی که میگه میس(مرسی)
بابا(بالا)
باته(باشه)
ددر(ددر)
دو دو(جوجو)
مامان
نه
اده(بده)
تو(توپ)
صدای گاو به صداهای دیگه اضافه شد (مااااااااااااااااااااااا) کشیده بخونید.
دوندوتات پشت سر هم در میاد و علایم :بیرون روی، کشیدن دندونات به هرجای ممکن و فقط شیر خوردن من در اون روز مشخص رو داری.
آجرات رو خوب روی هم میچینی.ولی بعدت زودی خرابشون میکنی و کلی به این کارت میخندی.
عاشق رقصیدن و ورزش کردن شدی .مثل منو متین با ما ورزش میکنی.
مهبد خان قلدر وقتی عصبانی میشی از چیزی سریع وسالی رو که دم دستت هست رو پرت یا پاره میکنی .
موقع غذا خوردن مدام دور سفره میچرخی و هر لقمه ای رو که میخوری هضم میکنی.
عاشق همه خوراکی ها هستی و ترشی هارو بیشتر دوست داری.
صبحا که بیدار میشی اینجوری هستی