متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

متین و مهبد

متین و نی نی

سلام و صد سلام به همه دوستای گلم. که توی این مدت ویای احوال ما بودن. خیلی خیل ممنونم از دوستای عزیزم که ما رو فراموش نکردن. از الهه جون مامان یسنا گلی ، مامانی هدیه خانم ناز، نرگس پر انرژی خودم ، مامان امپراطور عزیزم علی مرتضی و دوستان دیگه که به یادم بودن خیلی ممنونم  و برای همتون ارزوی سلامتی رو دارم. خوب. نوبتی هم که باشه نوبت اخبار جدید. نی نی جدیدو زندگی تازه و پر از هیجان.وای که چه دنیایی داره. هر لحظش پر از ماجراهی تازست .که خیلیاش قابل گفتن نیست و فقط میشه حسشون کرد و ازشون لذت برد. خدا بهم لطف کردو توی روز 20/9/91 بهم یه فرشته کوچولوی دیگه داد فرشته ای که هر ثانیه که بهش نگاه میکنم هزار بار برای داشتنش خداو شک میکنم و ا...
29 آذر 1391

سفر به رودسر

سلام به همه دوستای مهربون و همراه من. ما برگشتیم .البته 3روزی میشه ولی اینقدر کار رو سرم ریخته بود که نتونستم زودتر بیام. جونم واستون بگه که شروع سفرمون .صبح جمعه 12/3 ساعت 7 صبح بود.ما از شب قبل رفتیم خونه بابارضا تا وسایل اونها رو هم جابجاکنیم آخه قرار بود با یه ماشین بریم.خواهرم مریم هم صبح اومد. خلاصه که راه افتادیم خیلی عجله نداشتیم و میخواستیم اروم اروم بریم. از جاده چالوس نرفتیم که فکر کنم ترافیک بود خفن... خلاصه شروع سفر خوب بود تا که سمت بعدازظهر رسیدیم رودسر .اونجا دوست بابام اومد دنبالمون. قرار شده بود برامون خونه بگیره که بنده خدا خونه خودش رو بهمون داد. خیلی خجالت کشیدیم و نتونستیم ردش کنیم ولی گفتیم که فردا ش میریم دیگه که ...
21 خرداد 1391

برای دوستانم و بالاخره سفره هفت سین من

سلام به همه دوستای گلم .و کوچولوهای ناز. امیدوارم که همیشه و در همه حال سالم  باشید .دوستای خوبم امدم تا ازتون تشکر کنم بخاطر همراهی منو متین توی سال نود . ممنون که پیشمون اومدید و با نظرا وپیشنهاداتتون منو خوشحال کردید .خدارو شاکرم بخاط این که منو با مهربونایی چون شما آشنا کرد تا زندگیم زیبا تر و بهتر بشه  ازتون تشکر می کنم بخاطر این که منو به خونه هاتون راه دادید و منو شریک لحظه هاب خوبو بدتون کردید .براتون آرزوی بهترین ها رو دارم و امیدوارم سال جدید رو با خوشیو ولبخند شروع کنید و سالتون پر برکت باشه .لحظه هاتون پر نشاط باشه . از غم ها و غصه ها دور بشید ، خونه دار بشید ، اونایی که منتظر کوچولو هاستید .به آرزوتون برسید. کوچولوها...
1 فروردين 1391

بیست بیستم

سلام عزیز مامان امروز یه روز خاص میدونی؟ نه؟ خوب نبایدم بدونی چون هنوز کوچولویی و روزای خاص برات معنی نداره خب حالا بریم سر اصل مطلب .امروز تولدم. وای که چقدر تولد دوست دارم . هر سال موقع تولد گرفتن همه فامیل دور هم جمع می شدیم البته اون موقعی که گرگان زندگی می کردیم آخه مامانی زاده گرگان . آره عزیزم به این بهونه همه دور هم جمع می شدیم ولی حالا اومدیم تهران فقط شدیم اعضای خانواده. دیشب هم همین اتفاق افتاد .البته اینقدر سورپرایز شدم یادم رفت عکسی بگیرم. تازه تو هم که خواب بوی حسابی سوت و کور شده بود خونه، انگاری خیلی خسته بودی که ساعت 7 شب خوابیدی و هر کاریت کردم بیدار نشدی. ولی خوش گذشت .خاله میترا و خاله مونا و عزیز و بابارضا و ...
20 اسفند 1390

تولد 1 سالگی نی نی وبلاگ مبارک

سلام به همه نی نی وبلاگیها . تولد نی نی وبلاگ رو به همتون تبریک می گم . من و پسرم هم در جشنواره شرکت کردیم .کارهای نی نی ها رو برای جشنواره دیدم و به همشون خسته نباشید می گم . خودم می دونم کارم در مقابل خیلیا بد اما خب . امیدوارم هر کس لیاقتشو داره در این جشنواره برنده بده . در هر صورت کد ما ١٤١ هستش. لطفا نظر یادتون نره
24 آذر 1390