پارک
سلام عشقم شب پیش با بابا جونت رفتیم پارک و شما کلی بازی کردی و کلی خوش گذروندی 2 بار سوار قطار شدی کلی هم تاب بازی کردی و سوار سرسره شدی وقتی میدویدی این طروفو اون طرف من حسابی مواظبت بودم که نخوری به تاب چون از اونها خیلی می ترسم که یهویی بخوره بهت و خدایی نکرده طوریت بشه با خودم فکر می کنم که چجوری میتونم بذارم بدون من بری بیرون البته وقتی بزرگتر شدی همش می ترسم که برات اتفاقی بیافته و من اونجا نباشم که کمکت کنم و مواظبت باشم از حالا دلشوره گرفتم خب می ترسم چی کار کنم حالا عکساتو ببین
چند تا هم از بازی های روزای قبلت گذاشتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی