کنسرت خواجه امیری
سلام جیگری دیشب با هم رفتیم کنسرت آخه خاله مونا برامون بلیط گرفته بود ما هم که بدمون نمیومد گفتیم بریم هم فال هم تماشا . قرار شد خاله میترا و دوستامون سولماز و حمید هم بیان پس دم تالار وحدت قرار گذاشتیم. زود رفتیم جای پارک پیدا کنیم به خیال خودمون ولی همین که وارد خیابون تالار شدیم دیدیم که ای داد بیداد کنار خیابون که جا نداره هیچ وسط خیابون هم پر ماشین. داشتیم با خودمون فکر می کردیم که حالا چی کار کنیم که خاله مونا رو دیدیم گفت توی پارکینگ جا گرفته آخه خاله توی امور فرهنگی کار می کنه و کلی آدم می شناسه هماهنگ کننده کنسرهاهم هست ماشینو پارک کردیم اومدیم بیرون یهو یه جمعیت زیادی رو دیدیم که به سمت در تالار هجوم بردند فکر کردیم تظاهرات شده .خاله مونا گفت نه بابا یه شیر پاک خورده رفته اعلام کرده که کنسرت رایگان واسه همین جمعیت ریخته بودن فکر می کردن نذری می دن به نظر من آدم هر چقدر هم که طرفدار داشته باشه که نباید خودتو واسش بکشی که .اینقدر وضعیت بد بود که حراست تالار زنگ زدند 110 براشون نیرو فرستاد .توی این جمعیت ما خدا رو شکر از در رو رفتیم توی تالار تا له نشیم ولی نگه همزمان شد با باز شدن درای تالار جمعیتی بود که ریختن توی سالن تالار . داشتیم اشدمونو می خوندیم که خدا فرشته ای نازل کردو یه در رو برامون باز کرد پریدیم توش و نفس راحت کشیدیم با خودم گفتم پسر بیچارم جوون مرگ شد زبونم لال. از توی اتاق صداهای بیرون جوری بود که مافکر کردیم الان دیوارا خراب می شه جونم واسط بگه بعد از خالی شدن سالن رفتیم که بشینیم سر جاهایی که گرفته بودیم آخه مجانی که نرفتیم خریدیم بلیطاشو ولی دریغ از 3 تا صندلی .بزور خدمونو توی 2 تا صندلی جا دادیم و هی جا عوض کردیم خاله مونا هم شما رو برد بیرون که یه وقت زیر اون جمعیت خدایی نکرده له نشی وقتی همه جا آروم گرفت البته با خیل جمعیت که رو دیوار هم آویزون بودند. کنسرت شروع شدو هلهله برپا شد . خاله شما رو آورد توی اول دوست نداشتی بمونی ولی بعد که دیدی بزن و بدون رقص و فقط دو انگشتی دست می زنند جمعیت کلی ذوق کردی و دیگه خوشت اومد و شما هم شروع کردی به دست زدن و آخر سری گفتی مامان من خیلی اینجا رو دوست دارم خوشم اومد ازش ماهم سجده شکر بجا آوردیم که شما نق نوق نکردی و لذت بردی و از خدامون بود خیلی سعی کردیم عکس بگیریم ولی جا که تنگ بود تاریک هم که بودف فلش که می زد دوربین همه سفید می شدیم . بز.ر از بین اون همه عکس 1 یا 2 تا درست کردم اونم ناقص فقط محض خاطره . بعد کنسرت هم که خواستیم جلوی تالار عکس بندازیم هر چی واستادیم دیدیم نخیر جمعیت نمی خوان برن خونشون و برای یه عکس باید تا 2 نصفه شب صبر کنیم ماهم از خیرش گذشتیم ولی با این حال خوش گذشت و کلی خندیدیم و چند تا آهنگ قشنگ هم از آقای خواجه امیری و با هم خوندیم.این دومین کنسرتی بود که رفتی اولیش سنتی بود که مامان خیلی خوشش نمیومد ولی این خوب بود خواستی باز بیاریمت ما هم گفتیم به روی چشم.