این روزای متین
هی.......... مامانی دلم پر از دست شما این سنت چه پر تلاطم هیچ روزش آروم نیست البته هنوز هم با محبت و مهربونی و این احساس های قشنگت از بین نرفته ایشالله همیشه اینجوری باشی ، اما گلم خیلی شیطونی میکنیو مامانو حسابی کلافه کردی صبحا که بدخلقی می کنیو فقط دوست داری کارتن ببینی وقتی هم که می گم بسه خیلی ناراحتی می کنیو شروع می کنی پاهاتو محکم به زمین می کوبی خوشبختانه وسط روز و معذوریت نداره چون شما نمی تونی توی همه ساعات روز بپر بپر داشته باشی چون ما توی آپارتمانیم و این قانونش دیگه.
اگه به خواستت نرسیدی اسباب بازیاتو پرت می کنی یا جیغ و داد می کنی ولی من بازم تحمل می کنم و به روی خودم نمیارم و نمیزارم به خواستت این جوری برسی .
شیطونیاتو که نگو میای می گی مامان می تونم بپرم می گم نه یه مدل دیگش می کنی و می گی اینجوری چی بازم می گم نه می ری روی مبل می گی میتونم بپرم بازم می گم نه البته فقط توی زمانای استراحت می گم نه ولی برای بقیه زمانا مشکلی نیست و شما هم دلی از عزا در میاری و هی می دویی این طرفو اون طرف انگار تازه به خودت سوخت رسوندی می خوای مصرفش کنی. اسباب بازیات هم که راضیت نمیکنه و البته تنهایی دیگه دوست نداری بازی کنی ولی نقاشی رو تنهایی بیشتر می پسندی.
شب ها هم برای خوابیدنت مشکل داریم تنهایی نمی خوابی یا می خوای بیای پیش ما که البته همیشه توی دیواری ها یعنی به خواستت نمیرسی و بیشتر با گریه می خوابی چون حتی اگه داستان برات بخونم هم نمی خوابی ، باید کامل خوابت ببره و بعد من از اتاقت برم بعضی وقتا خیلی خوابم میاد ولی چی کار کنم نمی خوام با ناراحتی بخوابی. ولی نگران نباش یه ایده جدید پیدا کردم حتما جواب می ده یعنی امیدوارم.
دستشویی رفتنت رو نگو وقتی که خوبی هیچ ولی وقتی شیطونیت گل می کنه خیس اب بیرون میای و یه کار خیلی بدتر که می کنی اینه که سطل دستشویی رو تا خرخره پر آب می کنی کار منو چند برابر ، دمپایی ما رو هم خیس می کنی و حسابی به قول خودت دستشویی رو می شوری.
اتاقت رو کردی دفتر نقاشی و هر جایی که می تونستی نقاشی کردی : روی دیوار ، روی در، روی متکات، روی شیشه کمدت حتی،روی فرش... جونم در اومد تا تمیزشون کنم.
نا گفته نمونه که کارهای خوبت بیشتر شده بعد غذاها مسواک می زنی ، بدون این که شلوارت رو در بیاری می ری دستشویی و بیشتر وقتاش مرتب میای بیرون ، به من توی انداختن سفره خیلی کمک می کنی، بعد از ظهرا که خونه رو جم و جور و می کنم کلی کمک می کنی و می گی بابا بیاد ببینه که ما خونه رو مرتب کردیم و من برچسب بگیرم .
وقتی در اتاقی بسته باشه برای وارد شدن اول در می زنی.
به ورقای مامان اصلا دست نمیزنی.
صبحا که بیدار می شی سلام و صبح بخیر می گی .مهربونیاتو که نگو میمیرم برات وقتی که بهم محبت می کنیو بوسم می کنیو وتعداد بوسهات رو میشمری که ١٠ تا کمتر نشه. اگه جایی از بدنم درد بگیره کلی نازش می کینو آخر هم بوسش می کنی و من اون موقع واقعا حس می کنم دردم از بین می ره.
در هر صورت خیلی دوستت دارم فقط گاهی کلافه می شم و می ترسم کلافگیم روی تو تاثیر بدی بزاره . ولی با تمام وجودم دوستت دارم خوشگل من برای همیشه