خونه خاله کدوم وره
سلام عشق مامان دیروز ما با خاله مریم خاله بازی کردیم . می گی چهجوری . واست می گم.
پریشب خاله مریم و محمدرضا اومدن خونمون آخر شب هم بابا علی محمدرضا جون اومد با هم رفتن خونه قرار شد ما فرداش بریم خونشون.
ظهر روز بعد ما رفتیم خونشون. شما و محمد رضا حسابی با ماشین دیوونه هاتون بازی کردید . کارتون دیدی و توی سر و کله هم زدید. یه بار اون میومد غر می زد که تو زدیش . بار دیگه خودت بودی که میومدی و اعتراض می کردی که محمدرضا زدتت خلاصه که بزن بزن بود بد جور .بعد از ناهار هم که حسابی خسته شده بودی واسه این که راحت بخوابید خاله مریم براتون کارتون بامبی رو گذاشت. شما هم مثل بچه های آروم البته فقط مثلشونا !!!!!!!!!!!!!! کارتون رو دیدی و خوابیدید برای 2 ساعت.
چون غروبای جمعه همیشه دلگیر کنندست پیشنهاد شد بریم پروما .تا هم شماها بازی کنید هم ما کسلیمون از بین بره.
بعد شما ها رو بیدار کردیم و با هم رفتیم پروما خیلی ذوق دیشتید مستقیم رفتیم طبقه آخر مجموعه و کارت بازی شارژ کردیم و شما ها یکی یکی بازی کردید .یه بازی بود که تو خیلی خوشتاومد و ازش رد نشدی با این که مناسب سنت نبود و پاهات هم به گاز نمی رسید . منم به جای شما گاز دادم و شما هم فرمون بدست باهم 2 دور رالی بازی کردیم و حسابی لذت بردی منو تو باهم جیغ می زدیم مجموعه رو گذاشته بودیم روی سرمون ولی خب چون همه بچه ها جیغ می زدن صدای ما توش گم بود.
ماشین بازی ای مخصوص سنتون رو سوار شدید بعدش هم رفتیم استخر توپ و بپر بپر و الاکلنگ و حسابی خودتونو خالی کردید.
ما مامان بابا ها هم که دیدیم بیکاریم رفتیم ماشین برقی کلی حال داد ولی فکر کنم بعدا که بخونی دلخور بشی که چرا شما رو نبردیم. خب دیگه اینم بازی ما بود .دعوام نکنیا؟؟!!!!!!!
اینم چند تا عکس کوچولو.وقتی حسابی کیف می کنی لبخند اینشکلی تحویلمون می دی.