دنیای من.
وقتی نگاهت می کنم دوست دارم دنیا وایسته تا بتونم بدون نگرانی نگاهت کنم.
دستای کوچولوت، چشمای درشتت، گردن باریکت ، خیلی ماهو دوست داشتنیه، حس قشنگی که دلم نمیخواد هیچ وقت تموم بشه.این حس رو دوست دارم .
وقتایی که غذایی رو که دوست داری و با علاقه میخوری به چشمات نگاه میکنم که خمار میشه و میدونم داری لذت کامل رو از خوردن اون غذا میبری .
موقعی که برام موضوعی رو تعریف می کنی ولی خودت حواست جای دیگست ف عشق میکنم .وای خدا چه احساس لذت بخشیه. وصف نشدنی.داشتن تو فرشته کوچولو در کنارم خیلی محشره و به خاطر داشتن تو هر لحظه از خدا تشکر میکنم.
خدا جونم ، خدای مهربونم. ممنون.خیلی ممنون.ممنون که گوشه ای از زیبایی ها ،خوبیهای خودت رو کنارمون گذاشتی.
خدا جونم ممنون که حس مادر بودن رو بهم دادی .
میدونی پسر گلم، وقتایی که بابا خونست و باهم بازی میکنید و توغرق شادی و خنده میشی ، ناخودآگاه دست از کار میکشم و میایستم و تورو تماشا میکنم.تازه صورت بابا هم این وقتا دیدنی میشه چون اونم شاد ، خیلی شاد.
از وقتی تولد برات گرفتم همش میخوای با تلمه بادکنک باد کنی و چون اسمش رو بلد نیستی همش مجبور حالتش رو نشونم بدی تا بتونی بهم بفهمونی که چی میخوای.
ساعت 2 نصفه شب خوابیدیم.8 صبح بلند شدی میگی: میشه کارتون ببینم.
بعد کلاست که میای خونه هنوز کفشات رو در نیاوردی میگی: مامان امروز روز کامپیوتر؟ و تا جواب نگیری ول نمیکنی.
شیشه شور خونه رو برمیداری با یه مشما مچاله شده میزا رو تمیز که چه عرض کنم ، کلی کثیف میکنی..
دیروز با بابایی خونه تکونی کوچیکی کردیم اومدی میگی: مامان چه خبره امروز روز تمیز کاریه؟ چقدر کار میکنی؟
وقتایی که کار بد میکنی و من دعوات میکنم.بعدش میای کنارم تا عصبانیتم کم بشه .میای وایمیستی من که بهت میگم چی کار داری میگی: تو عصبانی هستی .عصبانی نباش مامان.قربونت برم .بعد میای بغلم و همش میگی مامان میبخشمت .البته من میگم که اشتباه میگی و باید بگی ببخشید، ولی ته دلم میدونم که واقعا تو باید منو ببخشی که بعضی وقتا خیلی بهت سخت می گیرم.