متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

متین و مهبد

واکسن 2 ماهگی مهبد

  سلام به گل پسرای مامان ...... آخیش چه خوب شدا حالا میتونم به هر دوتاتون سلام کنم. خوبید گلای من.چه خبرا الان بهتون خوش میگذره. عزیزای گلم جونم واستون بگه .که امروز 21/11/91 هستش که دارم براتونمی نویسم .صبح با شما پسرای گل رفتیم که واکس مهبد رو بزنیم. آخه آقا پسر 2 ماهش شده .قربونش برم .بزرگتر شده .خندون تر شده .مثل متین خان جیگر طلا شده .یادش بخیر انگار همین دیروز بود که متین رو میبردم برای واکسن دو ماهگیش .هر دوتاتون خیلی گریه کردید. مهبد رو که نگو اینقدر گریه کرد که حد نداشت. خدا رو شکر که متین پیشش بود و میتونست کمکش کنه که آروم بشه.وبهش شیشه شیرش رو داد که بخوره .من توی این فرصت لباس مهبد رو تنش کردم. راستی قدو وزن مهبد رو...
21 بهمن 1391

انتقال مطالب مهبد از اون یگی وبلاگ(قسمت اول)

  سلام عشق من سلام نفس من عمرم ،جونم .خوبی مامانی . بالاخره شما تصمیم گرفتی دل بکنی و بیای پیش ما. نمیدونی چقققققققققققققققققققققدر خوشحالم. دارم بال درمیارم. بزار برات بگم چجوری فهمیدم. 3 ماهی میشد که منو بابای داشتیم تلاش مضاعف میکردیم واسه اومدن شما ولی شما تا الان افتخار نداده بودید .اصلا میدونی الان چه سالیه .سال 1391 عیدیمون شدی امسال .یه عیدی خیلی خوب. 1 هفته ای بود حالم خوب نبود .سردلم درد میگرفت بعد غذا و بعضی وقتا حالت تهوع داشتم و چون اون مواقع توی ماشین بودم فکر میکردم بیماری ماشین .این بیماری جوریه که آدم حالش بد میشه امیدوارم شما عزیز دلم هیچ وقت به هیچ مریضی مبتلا نشی. اره قربونت برم.دیروز 29 فروردین 1391 روزیبود ...
20 بهمن 1391

انتقال مطالب وبلاگ

سلام گل پسری . سلام به دوستای مهربون و همراه حالتون چطوره؟ ما که حسابی سرگرم این دو پسر هستیم .اینقدر این چند وقته وقتم پر شده که به خودم هم نمی رسم. با مهبد میرم حموم ، با مهبد و متین  غذا درست میکنم،با مهبد و متین میرم خرید. حتی با مهبد میرم دست به آب. خیلی خیلی شلوغه .اما خوب راضیم و خوشحال از داشتن فرشته های کوچولوم و خدا رو شاکرم. یه تصمیم گرفتم .میخوام دو تا وبلاگ پسری ها رو یکیش کنم .آخه دیگه سخت شده همش این و رو اون ور میرم.ولی هنوز به عمل نرسیده. بریم سراغ اتفاقات.  عکس از قدیمای متین که از دیدنشون روحم تازه شد. میسروسکوپ=میکروسکوپ ماسه من= واسه من بخ بخ شدیم=بدبخت شدیم  گ...
18 بهمن 1391

آقا جغده

سلام گل پسر . خوبی مامانی؟ دوستان عزیز چطورن؟ همه فعالن جز من .وقت نمیشه خوب. شرمنده. میدونی، توی دنیا همیشه دوست دارم چشمم به نگاههای قشنگ و زیبا و معصومانه تو باشه .آخه دیگه هیچ جایی این نگاه رو پیدا نمیکنم. تو برام تکی .یدونه ای و من عاشق اینم که ساعت ها بشینم و چشمای خوشگلت رو نگاه کنم .عاشقتم . گل پسر شما یه شالو کلاه دیدی توی اینترنت که خوشت اومد .امر کردی منم واست سفارش دادم .امروز رسید دستمون.ذوق مرگ شدی از دیدنش . 2 هفته پیش بردیمت تیراژه شما هم حسابی بازی کردی و تا میتونستی خودت رو خسته کردی.نشد زیاد عکس بگیرم .آخه شما همش در حال ورجه وورجه بودی.قطار،ماشین، موتور، بازیهای کامپیوتری، بسکتبال،و این تونل ها که ازشو...
4 بهمن 1391

روزانه هایی دیگر

سلام به گل پسر خودم.به عشقم ،عمرم ، نفسم.قربونت برم که دیگه بزرگ شدی .عاقل شدی. اینروزای شما هم کنار مهبد میگذره .خوب و بد داره ولی خوبیاش بیشتره. وقتایی که قربون صدقه مهبد میرم .با ناراحتی بهم میگی چرا به من مثلا نمیگی (نفس) منم فوری میام و تا میتونم کلمات باب میلت رو میگم.مثل: عمرم، جونم، نفسم، عشقم، ماهم،باهوشم،جیگرم،عزیزم،مهربونم و ..........تا این که راضی میشی. الان شما که 4 ساله نیمه هستی 16 کیلویی. برای پسر به این سن نیم کیلو کم داری ولی ماشالله قدت از 102 که نرمالش هست بیشتر و 107 قد رعنا داری جیگرمن. .دیروز بردمت دکتر برات چکاب نوشت تا مطمئن بشیم که سالمی. اینروزات یا پای تلویزیونی یا کنار مهبد. منم این وسطا سعی میکنم باهات ...
27 دی 1391

از طرف بابارضا( پدر عزیز من)

اقامتین گل پسر سلام       این اولین بازدید  من (بابارضا) ازوبلاگ شماست باخوندن مطالب زیبا وصف نشدنی که درباره شما بدست مامان مهربونت((((((( (دختر گلم میناخانم))))))ثبت شده   به وجد امدم شادیهای گذشته  خاطرات خانوادگی  کودکی همه افراد خانواده (((ازمون وخطا))) ودرنهایت بدست اوردن تجربه برای اونها چقدر لذت بخش بود   رو بیادم اورد   چند روز پیش امدم خونتون وقتی اومدی پیشم ونشستی روزانوم احساس خوبی داشتم وقتی از مهد رفتند تعریف کردی کارهای که انجام دادی نقاشی ها شعر خوندند ((((بابارضافدات))))که این قدر باثلابت واعتماد بنفس وشمرده خاطرات وعملکرد خودت رو تعریف میکنی ((امروز هفتم محرم سال...
18 دی 1391

از طرف بابارضا( پدر عزیز من)

اقامتین گل پسر سلام       این اولین بازدید  من (بابارضا) ازوبلاگ شماست باخوندن مطالب زیبا وصف نشدنی که درباره شما بدست مامان مهربونت((((((( (دختر گلم میناخانم))))))ثبت شده   به وجد امدم شادیهای گذشته  خاطرات خانوادگی  کودکی همه افراد خانواده (((ازمون وخطا))) ودرنهایت بدست اوردن تجربه برای اونها چقدر لذت بخش بود   رو بیادم اورد   چند روز پیش امدم خونتون وقتی اومدی پیشم ونشستی روزانوم احساس خوبی داشتم وقتی از مهد رفتند تعریف کردی کارهای که انجام دادی نقاشی ها شعر خوندند ((((بابارضافدات))))که این قدر باثلابت واعتماد بنفس وشمرده خاطرات وعملکرد خودت رو تعریف میکنی ((امروز هفتم محرم سال...
18 دی 1391

مهبد دنیای جدید متین

سلام قند عسلم حالت چطوره؟ خوبو خوش که هستی ان شالله. قربونت برم که اینقدر مهربون ودوست داشتنی هستی و همش هم مراقب دادش کوچولوت. الان مهبد 1 ماهش شده دیگه و فسقل بچه بیشتر به شما توجه میکنه .اینقدر که کنارشی و باهاش بازی میکنی ، یا حرف میزنی .تا بلند میشی از کنارش دنبالت میگرده. بعضی وقتا حسودیم میشه .آخه باید 20 با صداش کنم تا افتخار بده و فقط با چشمای نازش گوشه چشمی نشونم بده.ولی تا شما میری کنارش نمیدونی چه دستو پایی میزنه . خلاصه که از وقتی که از کلاس میای خونه هر وقت پیدات نمیکنم میبینم که کنار مهبدی و در حال بازی کردن باهاش هستی .حس می کنم اونم خیلی دوستت داره .و دنبالت میگرده .امیدوارم همیشه همین جوری خوبو خوش بمونید کنار هم. شما م...
18 دی 1391

عشق جدید متین

سلام به گل پسر خودم که حالا دیگه واسه خودش مردی شده. دیگه آقا شدی و نمیشه باهات رفتار بچگانه داشت و کاملا همه مطالبی رو که بهت گفته میشه رو درک میکنی. این روزا شما به جای صبح ظهر میری کلاس که هم به نفع شماست و هم به نمع من چون خیلی بیدار خوابم و شما هم که دوست داری صبح بخوابی دیگه اذیت نمیشی و منم با خیال راحت میخوابم .آخه آقا مهبد صبحا نمی خوابه و منم با خودش همراه میکنه.سرگرمی جدید هم پیدا کردی .وقتی از کلاس میای سریع میری پیش مهبد و دراز میکشی و تماشاش میکنی و مدام نازش میکنی.ظاهرا که دوستش داری ولی دیروز که داشتی کارتون نگاه میکردی از صدای گریش کلافه شدی چون نمیتونستی صدای کارتونت رو بشنوی .واسه همین گفتی که مامان بیا مهبد رو ساکت کن.ولی...
14 دی 1391

متین و نی نی

سلام و صد سلام به همه دوستای گلم. که توی این مدت ویای احوال ما بودن. خیلی خیل ممنونم از دوستای عزیزم که ما رو فراموش نکردن. از الهه جون مامان یسنا گلی ، مامانی هدیه خانم ناز، نرگس پر انرژی خودم ، مامان امپراطور عزیزم علی مرتضی و دوستان دیگه که به یادم بودن خیلی ممنونم  و برای همتون ارزوی سلامتی رو دارم. خوب. نوبتی هم که باشه نوبت اخبار جدید. نی نی جدیدو زندگی تازه و پر از هیجان.وای که چه دنیایی داره. هر لحظش پر از ماجراهی تازست .که خیلیاش قابل گفتن نیست و فقط میشه حسشون کرد و ازشون لذت برد. خدا بهم لطف کردو توی روز 20/9/91 بهم یه فرشته کوچولوی دیگه داد فرشته ای که هر ثانیه که بهش نگاه میکنم هزار بار برای داشتنش خداو شک میکنم و ا...
29 آذر 1391