متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

متین و مهبد

با اطمینان مهبد آبله گرفت.

سلام به فرشته کوچولوهای خودم. اومدم بگم مطمئن شدم مهبد هم آبله مرغون گرفته وتاریخش هم 31/1/92 هستش ، خیالم راحت شد .کوچولوی من خفیف گرفته این بیماری رو و فقط جوش زده بدنش و الان هم به زخم تبدیل شده و اصلا هم خودش نفهمید.حتی یه ذره تب هم نداشت. خداروشکر. بی حال هم نشد .از شیر خوردن هم نیفتاد.بازم خداروشکر. متین هم لکه های زخماش دارن کمرنگ تر میشن. دیروز 2 اردیبهشت  تولد بابارضا بود واسه همین هممون جمع شدیم خونه خاله میترا و با کیک و برف شادی سورپرایزش کردیم. متین قبلش نزدیک بود لو بده و هی می گفت مامان چرا کیکو نمیاری پس. امروز که 3 شنبه  3 اردیبهشت باشه.با مهراوه دختر دایی و مامانش رفتیم جاده چالوس رستوران همیشگیمون (لاله) ...
3 ارديبهشت 1392

انتقال مطالب وبلاگ

سلام گل پسری . سلام به دوستای مهربون و همراه حالتون چطوره؟ ما که حسابی سرگرم این دو پسر هستیم .اینقدر این چند وقته وقتم پر شده که به خودم هم نمی رسم. با مهبد میرم حموم ، با مهبد و متین  غذا درست میکنم،با مهبد و متین میرم خرید. حتی با مهبد میرم دست به آب. خیلی خیلی شلوغه .اما خوب راضیم و خوشحال از داشتن فرشته های کوچولوم و خدا رو شاکرم. یه تصمیم گرفتم .میخوام دو تا وبلاگ پسری ها رو یکیش کنم .آخه دیگه سخت شده همش این و رو اون ور میرم.ولی هنوز به عمل نرسیده. بریم سراغ اتفاقات.  عکس از قدیمای متین که از دیدنشون روحم تازه شد. میسروسکوپ=میکروسکوپ ماسه من= واسه من بخ بخ شدیم=بدبخت شدیم  گ...
18 بهمن 1391

آقا جغده

سلام گل پسر . خوبی مامانی؟ دوستان عزیز چطورن؟ همه فعالن جز من .وقت نمیشه خوب. شرمنده. میدونی، توی دنیا همیشه دوست دارم چشمم به نگاههای قشنگ و زیبا و معصومانه تو باشه .آخه دیگه هیچ جایی این نگاه رو پیدا نمیکنم. تو برام تکی .یدونه ای و من عاشق اینم که ساعت ها بشینم و چشمای خوشگلت رو نگاه کنم .عاشقتم . گل پسر شما یه شالو کلاه دیدی توی اینترنت که خوشت اومد .امر کردی منم واست سفارش دادم .امروز رسید دستمون.ذوق مرگ شدی از دیدنش . 2 هفته پیش بردیمت تیراژه شما هم حسابی بازی کردی و تا میتونستی خودت رو خسته کردی.نشد زیاد عکس بگیرم .آخه شما همش در حال ورجه وورجه بودی.قطار،ماشین، موتور، بازیهای کامپیوتری، بسکتبال،و این تونل ها که ازشو...
4 بهمن 1391

روزانه هایی دیگر

سلام به گل پسر خودم.به عشقم ،عمرم ، نفسم.قربونت برم که دیگه بزرگ شدی .عاقل شدی. اینروزای شما هم کنار مهبد میگذره .خوب و بد داره ولی خوبیاش بیشتره. وقتایی که قربون صدقه مهبد میرم .با ناراحتی بهم میگی چرا به من مثلا نمیگی (نفس) منم فوری میام و تا میتونم کلمات باب میلت رو میگم.مثل: عمرم، جونم، نفسم، عشقم، ماهم،باهوشم،جیگرم،عزیزم،مهربونم و ..........تا این که راضی میشی. الان شما که 4 ساله نیمه هستی 16 کیلویی. برای پسر به این سن نیم کیلو کم داری ولی ماشالله قدت از 102 که نرمالش هست بیشتر و 107 قد رعنا داری جیگرمن. .دیروز بردمت دکتر برات چکاب نوشت تا مطمئن بشیم که سالمی. اینروزات یا پای تلویزیونی یا کنار مهبد. منم این وسطا سعی میکنم باهات ...
27 دی 1391

مهبد دنیای جدید متین

سلام قند عسلم حالت چطوره؟ خوبو خوش که هستی ان شالله. قربونت برم که اینقدر مهربون ودوست داشتنی هستی و همش هم مراقب دادش کوچولوت. الان مهبد 1 ماهش شده دیگه و فسقل بچه بیشتر به شما توجه میکنه .اینقدر که کنارشی و باهاش بازی میکنی ، یا حرف میزنی .تا بلند میشی از کنارش دنبالت میگرده. بعضی وقتا حسودیم میشه .آخه باید 20 با صداش کنم تا افتخار بده و فقط با چشمای نازش گوشه چشمی نشونم بده.ولی تا شما میری کنارش نمیدونی چه دستو پایی میزنه . خلاصه که از وقتی که از کلاس میای خونه هر وقت پیدات نمیکنم میبینم که کنار مهبدی و در حال بازی کردن باهاش هستی .حس می کنم اونم خیلی دوستت داره .و دنبالت میگرده .امیدوارم همیشه همین جوری خوبو خوش بمونید کنار هم. شما م...
18 دی 1391

عشق جدید متین

سلام به گل پسر خودم که حالا دیگه واسه خودش مردی شده. دیگه آقا شدی و نمیشه باهات رفتار بچگانه داشت و کاملا همه مطالبی رو که بهت گفته میشه رو درک میکنی. این روزا شما به جای صبح ظهر میری کلاس که هم به نفع شماست و هم به نمع من چون خیلی بیدار خوابم و شما هم که دوست داری صبح بخوابی دیگه اذیت نمیشی و منم با خیال راحت میخوابم .آخه آقا مهبد صبحا نمی خوابه و منم با خودش همراه میکنه.سرگرمی جدید هم پیدا کردی .وقتی از کلاس میای سریع میری پیش مهبد و دراز میکشی و تماشاش میکنی و مدام نازش میکنی.ظاهرا که دوستش داری ولی دیروز که داشتی کارتون نگاه میکردی از صدای گریش کلافه شدی چون نمیتونستی صدای کارتونت رو بشنوی .واسه همین گفتی که مامان بیا مهبد رو ساکت کن.ولی...
14 دی 1391

پروژه اتاق نی نی

سلام .به گل پسری و دوستان خوبم. شکر خدا خوبم و نی نی هم داره نهایت استفاده رو از روزای آخری توی دل مامان بودن رو میبره و چاق و چله میشه. فقط 3 روز دیگه مونده .وای خدا باورم نمیشه .ولی دیگه نزدیک.دیگه کلافه از همه چیزم و میخوام که زودتر بغلش کنم. کارای نیمه تمومم رو به آخر رسوندم و فقط چند تا کار کوچولوی دیگه مونده .یکی از بزرگترین پروژه هام که خیلی هم دوستش دارم .نقاشی قسمتی از اتاق حالا مشترک متین و نی نیه. که از روی طرح پتوش ایده گرفتم و روی دیوار نقاشی کشیدم.چون زیاد نمیتونستم سرپا باشم مجبور بودم که هر روز یه کمش رو کار کنم و واسه همین امروز تموم شد .خودم که تقریبا راضیم.میدونم ایراد زیاد داره ولی خوببببب. دو تا کار نیمه تموم دیگ...
16 آذر 1391

شمارش معکوس

عزیز دلم .میدونی شمارش معکوس چی شروع شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آره دیگه نی نی داره میاد .خیلی خیلی نزدیک.برای اومدنش لحظه شماری میکنم و البته بابا بیشتر.چون من خیلی دارم اذیت میشم بابا بیشتر خواهان زودتر اومدن نی نیه. نه این که فکر کنی نی نی اذیت میکنه ها ...نه ..چون راه رفتن و نفس کشیدن و خوابیدن سخت شده .بابایی شمارش رو بجای من شروع کرده .اگه خدا بخواد 10 الی 15 روز دیگه.این هفته که برم برای چکاب آخر معلوم میشه .میخوام شما رو هم ببرم بیمارستان تا ببینی که نی نی قراره از کجا بیاد .تازه نی نی میخواد تا برات یه کادوی خوشگل بخره منتظرش باش .   متین دیگه نمیره کلاس. حالا چی کار کنم. به زور هم که نمیشه .فعلا هم ما تسلیم شدیم تا ببینیم چی م...
11 آذر 1391

کارای جدید

  سلام عشق من.اومد با چند تا مطلب جدید. یه روز که با هم توی خونه بودیم و حسابی حوصله شما سر رفته بود تصمیم گرفتم بران خونه درست کنم با پتو .شما خیلی استقبال کردی و بعدش با هم کلی مهمون بازی کردیم و من هم برای شما چند تا خوراکی کوچولو گذاشتم که مثلا وقتی من میام خونتون مهمونی ازم پذیرایی کنی.خیلی خوشحال بودی و مهمون بازیمون 4 ساعت طول کشید و هی من میومدم خونتون . امروز داشتم خاطرات یسنا خانم یکی از دوستای وبلاگیتو نگاه میکردم دیدم با مامان گلش کاردستی درست کردن .شما هم که کنارم بودی بعد کلی سوال که اینا دارن چی کار میکنن و چی درست کردن ، ازم خواستی که با هم کاردستی درست کنیم .منم قبول کردم و شما گفتی میخوام شیر بشم .کار...
7 آذر 1391